پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت: سردت نیست؟
گفت: عادت دارم
گفت: میگویم برات لباس گرم بیاورند . . . و فراموش کرد
صبح جنازه نگهبان را دیدند که روی دیوار .نوشته بود: به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای در آورد ...!
مواظب وعدهایمان باشیم
تعداد نظرات : 0
ثبت نظر
داربستان