نوروز ، از مراسم بسیار كهن ایرانیان آریایی است و عید نوروز، بزرگ ترین و طولانی ترین عید ملی ما ایرانیان محسوب می شود. تمام مردم این سرزمین اعم از بزرگ و كوچك، دارا و ندار، با هر عقیده و مذهب، با هر زبان و نژاد و هر كجا كه باشند، در اجرای مراسم نوروز، با شوق و علاقه واحد و مشابه شركت می كنند. در طول ایام عید، شور و شوق عمومی به اوج می رسد و مراسم عید در طول دو هفته، به زندگی همگان هیجان خوشایندی می بخشد. عید نوروز، عید اصیل ایرانی و میراث زرتشتی است. در دنیای آریایی، شادی، نعمت فوق العاده ای محسوب می شود. در كتیبه های داریوش شادی را به اندازه آفرینش دنیا، برای انسان مهم می شمارند.این عید همانند هر جشن زرتشتی دیگر، به همراه موسیقی، آواز و شادی است.
قبل از عید ، مراسمی چون: خانه تكانی، چهارشنبه سوری، قاشق زنی و فال گوش ایستادن، زیارت قبور پنجشنبه آخر سال، آتش بازی و ... انجام می شود كه این مراسم در حقیقت مقدمات عید محسوب می شوند.
چرا در ایام نوروز همه لباس نو می پوشند؟
كلیه افراد خانواده، لباس های نویی را كه به مناسبت عید آماده كرده اند، بعد از تطهیر به تن می كنند. و به دنبال این پاكیزگی و تطهیر كه به مفهوم لزوم یك تصفیه باطنی برای رویارویی با یك زندگی تازه است بر سر سفره هفت سین می نشینند.
سفره، هفت سین
در بین لوازم مربوط به استقبال نوروز، سفره نوروز همراه با «سبزه» و «سینی هفت سین» بر پا می شود. یك آینه با شمعدان، تعدادی شمع ( غالبا به تعداد اعضا خانواده) ، یك جلد كتاب مقدس، یك ظرف شیر و یك ظرف ماست، تعدادی سكه، سیر، سنجد، سركه، سیب ، یك ظرف بلور با ماهی های قرمز و ... از لوازم سفره هفت سین هستند. در انتظار تحویل سال، والدین و بزرگ ترها به تلاوت قرآن مشغول می شوند. بعد از تحویل هم، رسم است كه بلافاصله نقل یا شیرینی می خورند تا تمام سال كامشان شیرین باشد.
در بین چیزهایی كه روز عید، همراه با سكه و شیرینی، به بچه ها هدیه می شود، تخم مرغ های رنگ شده است. در واقع تخم مرغ كه بدینگونه تزیین می گردد و در مراسم عید هدیه می شود، نه تنها رمزی از تجدید حیات است، بلكه در عین حال مظهری از باروری و تولید مثل هم هست، كه هدیه كردنش به كودكان و جوانان به معنای واگذاری ادامه نسل به آن هاست.
در تمام روزهای عید مردم به شادی و تفریح می پردازند. دردید و بازدیدها، اول به خانه بزرگ ترها می روند، اما كوچك ترها و اشخاصی كه در مراتب پایین قرار دارند ( هر قدر هم فقیر باشند ) از طرف بزرگ ترها همچون اشخاص دیگر مورد بازدید قرار می گیرند.
بدین ترتیب فاصله طبقاتی در ایام نوروز از بین می رود و بزرگ و كوچك، پیر و جوان، فقیر و غنی و ... را با هم در یك سطح قرارمی دهد. در ایام نوروز كدورت های دیرینه رفع می شوند و دوستی های تازه به وجود می آیند. در عین حال، به سبب الفتی كه بین طبقات مختلف ایجاد می شود، مرزهای طبقاتی می شكند و ممنوعیت ها تا حدی از بین می روند.
یكی از مراسم شب عید، آتش بازی در داخل حیاط یا پشت بام خانه ها بوده است. در گذشته ، آتش های مصنوعی به شكل پیاله هایی از شوره و مواد آتش زا كه كاغذ نازكی را مستعد اشتعال می ساخت ، یا به شكل موشك هایی كاغذی با محفظه ای از باروت و با دنباله ای از یك نوع جگن خشكیده كه به هنگام پرت كردن به هوا، آن را آتش می زدند، یا به شكل كوزه های باریك با دهانه گشاد، پر از باروت و گرد زغال، كه آتش، آن را مشتعل می ساخت، وجود داشت. ترقه های كوچك و بزرگی هم از زرنیخ، باروت، شوره و تكه های كوچك سنگ می ساختند كه با صدای بلند و شعله ای نورانی منفجر می شد. آتش بازی به مدت چند ساعت، تقریبا در تمام خانه ها و پشت بامها انجام می شد. اما امروزه، این مراسم با تغییراتی، صورت می گیرد. جوانان و نوجوانان، در ساعات مختلف شبانه روز علاوه بر استفاده از زرنیخ، ترقه، كوزه های فشفشه ای و ... با استفاده از كپسول گازهای كوچك ( پیك نیكی) و بعضی مواد منفجره دیگر، كه با صدای وحشتناك منفجر می شوند، رهگذران بی خبر، را می ترسانند و متاسفانه گاهی اوقات صدمات روحی و جسمی فراوانی به دیگران وارد می سازند.
آتش بازی در شب های عید، بدون شك یك مفهوم رمزی دارد كه شاید جنگ بین نور و ظلمت، جنگ بین زمستان تاریك و غمناك با بهار گرم و روشن و طربناك را مجسم می سازد و در واقع بازگشت به لحظه هایی را برای انسان مجسم می كند كه دنیای ظلمت، مورد هجوم دنیای روشنایی است، و نوروز كه با مركب بهار می رسد، آغاز یك دوره تازه در یك دوره كوچك آفرینش الهی است.
این مراسم نوعی جشن آتش محسوب است كه در تمام شهرها و روستاها مقارن غروب آفتاب ، بوته های گون را آتش می زنند و مرد و زن، جوان و نوجوان و حتی پیران، با شوق كودكانه ای، از روی آتش می پرند و با صدای بلند خطاب به آتش می گویند: سرخی تو از من، زردی من از تو. یعنی زردی، بیماری و ناتوانی را از من بستان و سرخی و شادابی و تندرستی را كه در خود داری ، به من ببخش.
با توجه به آنكه در زمستان، آفتاب كمیاب است، و خورشید به ندرت دیده می شود، كسانی كه از روی آتش، مقارن غروب آفتاب، می پرند به طور رمزی می كوشند، تا خورشید غروب كننده را هم به رقابت با آتش و به تابش بیشتر، تشویق نمایند؛ و بدین وسیله او را درآخرین روزهای زمستان از خمودگی فصل سرما بیرون می آورند! در شب چهارشنبه سوری، آجیل خوردن از رسوم و آداب مخصوص است و مخصوصا بایستی آجیل شور و شیرین باشد.
كسانی كه حاجتی دارند، شب چهارشنبه سوری، نیت می كنند و بر سر چهار راه یا بر سر گذری فالگوش می ایستند و به سخنان نخستین عابری كه گذشت توجه می كنند، و هر چه از دهان او بیرون آید، در استجابت مقصود خود، به فال نیك یا به فال بد می گیرند!
از جمله آداب دیگر شب چهارشنبه سوری عبارتند از: «گره گشایی شب چهارشنبه سوری» ، « دفع چشم زخم و بخت گشایی» ، «قلیا سودن» ، « آش بیمار» و «فال گرفتن» است.
ایرانیان باستان، پیش از نوروز دانه و حبوب می كاشتند و گمان می كردند كه هر یك از آنها كه نیكوتر و بارورتر شود، محصول آن سال فراوان خواهد بود. حتی در پایتخت بیست و پنج روز مانده به نوروز، دوازده ستون از خشت خام بر پا می شد، كه بر ستونی گندم، بر ستونی جو، بر ستونی برنج، بر ستونی لوبیا، بر ستونی ارزن و ... می كاشتند و در ششمین روز نوروز، حبوب و سبزه ها را به عنوان میمنت و مباركی بین مردم و مجالس پخش می كردند.
امروزه، كاشتن حبوب و سبزه، پیش از عید در بشقاب و كوزه و ... در اغلب خانواده های ایرانی معمول است. اكثر مردم سعی دارند روز « سیزده به در » را در آغوش طبیعت بگذرانند. در این روز، مردم به صورت گروهی بشقاب های سبزه را با خود به خارج شهر می برند و آن ها را به آب می اندازند.
ایام نوروز با « سیزده به در» به پایان می رسد، در حقیقت با سپری ساختن « سیزده به در» در آغوش طبیعت، مراسم و تشریفات نوروزی تكمیل شده و در میان شادی و خنده، به پایان می رسد. در روز «سیزده به در» مردم با آرزوی این كه كینه توزی ها، زشتی ها ، پلیدی ها، دل گیری ها را از تن و خانه خود دور نمایند، به خارج از شهر می روند و با دلی شاد و پر طراوت و لب خندان و با امید روزهای بهتر در سالی كه پیش رو دارند به طرف خانه خود رهسپار می شوند.
تعداد نظرات : 0
ثبت نظر
داربستان